کد مطلب:106639 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

نامه 015-راز و نیاز با خدا











[صفحه 660]

هر وقت در جنگ با دشمن روبرو می شد می گفت: افضت القلوب: دلها از همه چیز بركنده و به سوی او خارج شد و سر خالص و نابش در ارتباط با اوست. شخوص البصر: به چیزی چشم دوختن بدون پلك زدن انضاء الابدان: لاغری بدنها صرح: آشكار شد، فعل لازم است. شنئان: دشمنی و كینه توزی مكتومه: پوشیده شده مراجل: دیگها جیشها: جوشش دیگها ضغن: كینه وافتح: حكم كن فاتح: حكم كننده (بارپروردگارا دلها به سوی تو گشوده شده، و گردنها كشیده شده و چشمها باز مانده و پاها به راه افتاده و بدنها نزار شده است، خدایا دشمنی پنهان آشكار شد و دیگ كینه ها به جوش آمد. بار الها نبودن پیامبرمان و بسیاری دشمنانمان و پراكندگی هواها و اندیشه هایمان را به تو شكایت می كنیم (پروردگارا بین ما و دشمنانمان به حق حكم كن، كه تو بهترین حكم كنندگانی).) روایت شده است كه هرگاه جنگ شدت می یافت و سوار مركب می شد، نام خدا را بر زبان می آورد و سپس می فرمود: حمد خدا را بر نعمتها و فضایل همگانیش، پاك و منزه است آن كه این مركب را در اختیار ما گذاشت در حالی كه ما توانش را نداشتیم و ما به سوی پروردگارمان می رویم، بعد رو به طرف قبله می كرد و دستهایش را بلند می ك

رد و می گفت: بارالها گامها را به سوی تو برداشتیم... تا آخرین كلمه: خیر الفاتحین، و بعد به یارانش می فرمود با بركت خدا راه بیفتید و سپس می گفت: الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر، یا الله یا احد یا صمد، یا رب محمد، بسم الله الرحمن الرحیم و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، ایاك نعبد و ایاك نستعین، اللهم كف عنا ایدی الظالمین و این بود شعار حضرت در جنگ صفین. معمولا نظر امام (ع) بر این بوده است كه جهاد را به عنوان عبادتی خالص برای خدا انجام دهد، و چون كمال عبادت و رمز سودمندیش آن است كه همراه با یاد خدا و توجه باطن به سوی او باشد، به این دلیل، چنان كه در این سخن و مواردی شبیه آن موجود است، روش حضرت در هنگام جهاد تضرع و زاری و توجه به حق تعالی بود، تا هم عبادتش را از روی خلوص و مطلوب انجام دهد و هم طلب پیروزی و نصرت برای غلبه بر دشمن، از خداوند كرده باشد، پس با تعبیر باز شدن دلها به سوی حق تعالی اشاره به كمال اخلاص برای خدا در حال جهاد كرده، و با كشیده شدن گردنها و خیره شدن چشمها به جانب ذات اقدس او لازمه ی اخلاص را كه چنین وضع و هیات مخصوصی برای انسان حاصل می شود، اراده فرموده، و با جابجا شدن

گامها و لاغری جسدها اشاره به این مطلب كرده است كه سفر جهاد و رنجهای فراوانش تنها برای خدا و وصول به قرب و رضایت او انجام یافته است، و ما عبارت: اللهم قد صرح...، اشاره كرده به این كه علت جنگ آنان با وی اظهار دشمنی و عداوتهایی است كه از زمان حیات پیامبر اكرم در سینه های آنها بوده، و شعله ور شدن آتش كینه هایی كه از گذشته در جنگهای بدر و احد، و مكانهای دیگر در دلهایشان مانده، كه تا كنون فرصت و جرات اظهار و به كار بردن آنها را نداشته اند. بنابراین كلمه ی دیگها استعاره از قلبهاست به این اعتبار كه به سبب كینه و عداوتشان خون در دلهایشان در جوشش و غلیان است مثل جوشش آب در میان دیگها، و فعل جوشش به عنوان ترشیح ذكر شده است و چون در واقع غایب بودن رسول خدا، و فقدان آن حضرت، سبب آشكار شدن عداوت و ظاهر شدن كینه ها و افزایش یافتن دشمنان و اختلاف و تشتت افكار شده بود، ناچار امام (ع) از پیدا شدن این امور و شرور به خدا شكایت كرده و سپس با اقتباس از قرآن مجید، از درگاه حق تعالی می خواهد كه میان او و میان آنها حكم فرماید، زیرا لازمه ی حكم كردن خداوند پیروزی حضرت و نصرت بر آنان می باشد، به دلیل این كه او در جهاد و قتال با دشمنان

برحق است. توفیق از خداست.


صفحه 660.